"...سبزند آرزو ها در برگ های زردم..."

مشخصات بلاگ

☆☆☆☆☆☆☆
طبق ماده ۱۸۳۴۹۲ بخش نظرات زین پس غیر فعال است.
☆☆☆☆☆☆☆




۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۵۲ ق.ظ

نگاه کن به سرانجام

اینکه غرور، آدمی رو بالاخره یک جایی زمین می زنه، درست.
عاما و متاسفانه
گاهی جوری زمین می زنه که ضربه باعث می شه زمین زیر پای اطرافیانت هم بلرزه و تعادل شون رو از دست بدن... گرد و غبار بلند شده از زمین مانع نفس کشیدن شون بشه...
یعنی فقط خود طرف نیست که آسیب می بینه...
فلذا
کاشکی کمی به حال اطرافیان مون فکر و رحم کنیم که با باد به غبغب انداختن و ندونم کاری، جماعتی رو درگیر و زجر کش نکنیم.
باشد که رستگار شویم ان شاءالله.

۲۴ فروردين ۰۱ ، ۰۰:۵۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
شنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۱۵ ب.ظ

و من از آنچه شما فکر می کنید، بیشتر می دانم :)

شمایی که برای دنبال کردن گزینه "دنبال کردن خاموش" رو انتخاب کرده و بدون کسب اجازه، آدرسم رو جار می زنید... بدانید و آگاه باشید: من اونقدری می دونم که می تونم به خیلی بیشتر از اونچه بیان در مورد بازدید کننده ها ارائه می ده، دسترسی و ببینم و بفهمم... خولاصه که آره داداچ! می شناسم تون و این بار... نمی گذرم و واگذار تون می کنم به خدا.
و صرفا جهت اطلاع: زمین به شدت گِرده...

پ.ن: حرف و کشف شیش ماه قبل که حالا، زمان درست آشکار شدنش هست... بهههله. از همون اوایل.

۰۶ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۱۵
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۲۲ ب.ظ

لبخند آیین من است برای تو❤

تسبیح مامان بزرگ به دست اومد کنارم و گذاشت روی دسته راحتی و در حالی که باهاش درگیر بود: بیا نوبتی شکل دیُست کنیم... خب، بگو این شکل چیه؟
_ مار؟ 🤦‍♀️
+ نه.
_ رودخونه؟
+ نه.
_ اوممم... راه؟
+ نه.
_ خب یه راهنمایی بکن.
+ همون که تو همیشه دایی...
_ متفکرانه: همون که من همیشه دارم؟ من همیشه چی دارم؟! _پیکوثانیه بعد/ با ذوق و هیجان_ آها! لبخند؟ آره؟
+ آیه... تو همیییشه لخبند دایی.

و لبخندی که هر لحظه بیشتر کش می اومد☺
وو قدم زدن روی ابر ها بابت اینکه با این سن کمش چه خوب می تونه بشناسه و از یاد نبره و برای بازی هم حتی خصوصیاتت مد نظرش باشه... 😌
ووو قلب های ریز و درشتی که می رفتن بالا و می ترکیدن... 💕

‌جان جهانم، خدا حفظت کنه برامون ان شاءالله. 🍃❤😊❤

۱ نظر ۰۳ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۲۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد