"به ذوق خویش دیوانه باش، نه به میل دیگران عاقل"

مشخصات بلاگ
"به ذوق خویش دیوانه باش، نه به میل دیگران عاقل"

10111110101001001101000011000000

‌:))

☆☆☆☆☆☆☆
طبق ماده ۱۸۳۴۹۲ بخش نظرات زین پس فعال است.
☆☆☆☆☆☆☆


آخرین مطالب
دوست داشتنی های من
جمعه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۲:۴۵ ب.ظ

❤۵۵۵❤

کد امنیتی برای ورود به پنل مدیریت که من به این شکل "❤۵۵۵❤" دیدم و لبخند به لبم آورد... :)

خدایا... ای گره گشای اندوه ها، توکل به خود خود خودت که اگر همه زمین و آسمونها و هر آنچه در آنهاست بگن نه، ولی همین که تو بخوای... تو اراده کنی... می شه که بشه ان شاءالله. 🍃
ای که بهتر و بالا تر و بخشنده تر از تو نیست، ناامید مون نکن... 🍃

پ.ن: در اصل بیست و ششم فروردین اتفاق افتاد اما چون بیان برای ثبت تصویر با من سر ناسازگاری داشت و کمی هم گیر و گرفتاری... با یک هفته تاخیر و با کلی امید، بماند به یادگار.

ایام شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام رو هم تسلیت عرض می کنم.
ووو
التماس دعا لطفا که بسییی محتاجیم...

۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۴۵
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۵۲ ق.ظ

نگاه کن به سرانجام

اینکه غرور، آدمی رو بالاخره یک جایی زمین می زنه، درست.
عاما و متاسفانه
گاهی جوری زمین می زنه که ضربه باعث می شه زمین زیر پای اطرافیانت هم بلرزه و تعادل شون رو از دست بدن... گرد و غبار بلند شده از زمین مانع نفس کشیدن شون بشه...
یعنی فقط خود طرف نیست که آسیب می بینه...
فلذا
کاشکی کمی به حال اطرافیان مون فکر و رحم کنیم که با باد به غبغب انداختن و ندونم کاری، جماعتی رو درگیر و زجر کش نکنیم.
باشد که رستگار شویم ان شاءالله.

۰ نظر ۲۴ فروردين ۰۱ ، ۰۰:۵۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
شنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۱۵ ب.ظ

و من از آنچه شما فکر می کنید، بیشتر می دانم :)

شمایی که برای دنبال کردن گزینه "دنبال کردن خاموش" رو انتخاب کرده و بدون کسب اجازه، آدرسم رو جار می زنید... بدانید و آگاه باشید: من اونقدری می دونم که می تونم به خیلی بیشتر از اونچه بیان در مورد بازدید کننده ها ارائه می ده، دسترسی و ببینم و بفهمم... خولاصه که آره داداچ! می شناسم تون و این بار... نمی گذرم و واگذار تون می کنم به خدا.
و صرفا جهت اطلاع: زمین به شدت گِرده...

پ.ن: حرف و کشف شیش ماه قبل که حالا، زمان درست آشکار شدنش هست... بهههله. از همون اوایل.

۰ نظر ۰۶ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۱۵
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۲۲ ب.ظ

لبخند آیین من است برای تو❤

تسبیح مامان بزرگ به دست اومد کنارم و گذاشت روی دسته راحتی و در حالی که باهاش درگیر بود: بیا نوبتی شکل دیُست کنیم... خب، بگو این شکل چیه؟
_ مار؟ 🤦‍♀️
+ نه.
_ رودخونه؟
+ نه.
_ اوممم... راه؟
+ نه.
_ خب یه راهنمایی بکن.
+ همون که تو همیشه دایی...
_ متفکرانه: همون که من همیشه دارم؟ من همیشه چی دارم؟! _پیکوثانیه بعد/ با ذوق و هیجان_ آها! لبخند؟ آره؟
+ آیه... تو همیییشه لخبند دایی.

و لبخندی که هر لحظه بیشتر کش می اومد☺
وو قدم زدن روی ابر ها بابت اینکه با این سن کمش چه خوب می تونه بشناسه و از یاد نبره و برای بازی هم حتی خصوصیاتت مد نظرش باشه... 😌
ووو قلب های ریز و درشتی که می رفتن بالا و می ترکیدن... 💕

‌جان جهانم، خدا حفظت کنه برامون ان شاءالله. 🍃❤😊❤

۱ نظر ۰۳ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۲۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۴۰۰، ۰۲:۵۱ ق.ظ

در واپسین لحظات

سرم رو بالا می گیرم و به آسمون پر ستاره خیره می شم... لیوان چای رو به صورتم نزدیک می کنم تا بخار گرمش کمی از سرمای هوا کم کنه اما نسیم ملایم و موذی که صورتم رو قلقلک می ده، تلاش من و چای رو بی نتیجه می ذاره که با هجوم خاطرات به ذهن آشفته ام، سرمای نسیم هم فراموشم می شه...
وقتی به خودم میام که ستاره ها پشت یه مشت ابر پنهون شدن و لیوان چای هم متحد شده با نسیم سرد، من رو می کشونه به زیر پتو و به این فکر می کنم که چرا همیشه آخرین هفته سال، سرد ترین روز هاست؟ انگار اسفند تازه یادش میاد جزئی از زمستون هست و اونطور که باید سردی نکرده و برای جبران، میون نفس های آخرش و با تموم قدرتش می خواد ثابت کنه زمستون هست و زمستون هم می مونه.

کاشکی منم همین قدر توان و انرژی داشتم برای اثباتش...

۰ نظر ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۰۲:۵۱
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۲۳ ب.ظ

اَنْتَ کَهْفی

بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحیمِ
‌‌
اِلهی اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها...

فرازی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام.

۱ نظر ۱۱ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۲۳
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۰، ۰۱:۰۲ ق.ظ

از همینگوی به تیرزاد:

چنان شجاع و ساکتی که فراموشم شد رنج می کشی...

۰ نظر ۰۴ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۰۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۰۱ ب.ظ

وقتی که برف بباره...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۰۱
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۵۲ ب.ظ

بد بد بد...

تعداد آقایونی که عاشق می شن، خیلی خیلی خیییلییی بیشتر از تعداد خانم هایی هست که معشوق می شن...
از هر _مثلا_ هفت نفر آقا، پنج نفر شیفته یه خانم می شن...
‌‌‌
تا کشفیات و تجربیاتی دیگر، بدرود.

۱ نظر ۲۸ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۲۵ ب.ظ

حتی سلاطین

آقایون هر قدر هم که قوی باشن در مقابل دختری که دوستش دارن، ضعیف تشریف دارن... ضعیییف :)

۰ نظر ۲۸ دی ۰۰ ، ۱۲:۲۵
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد