"...سبزند آرزو ها در برگ های زردم..."

مشخصات بلاگ
"...سبزند آرزو ها در برگ های زردم..."

☆☆☆☆☆☆☆
طبق ماده ۱۸۳۴۹۲ بخش نظرات زین پس غیر فعال است.
☆☆☆☆☆☆☆




پیوندها
چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۲۳ ب.ظ

اَنْتَ کَهْفی

بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحیمِ
‌‌
اِلهی اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها...

فرازی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام.

۱ نظر ۱۱ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۲۳
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۰، ۰۱:۰۲ ق.ظ

از همینگوی به تیرزاد:

چنان شجاع و ساکتی که فراموشم شد رنج می کشی...

۰۴ اسفند ۰۰ ، ۰۱:۰۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۰۱ ب.ظ

وقتی که برف بباره...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۰۱
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۵۲ ب.ظ

بد بد بد...

تعداد آقایونی که عاشق می شن، خیلی خیلی خیییلییی بیشتر از تعداد خانم هایی هست که معشوق می شن...
از هر _مثلا_ هفت نفر آقا، پنج نفر شیفته یه خانم می شن...
‌‌‌
تا کشفیات و تجربیاتی دیگر، بدرود.

۱ نظر ۲۸ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۲۵ ب.ظ

حتی سلاطین

آقایون هر قدر هم که قوی باشن در مقابل دختری که دوستش دارن، ضعیف تشریف دارن... ضعیییف :)

۲۸ دی ۰۰ ، ۱۲:۲۵
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۱۶ ب.ظ

مثل مامور مهربون

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ آذر ۰۰ ، ۱۲:۱۶
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۵۸ ق.ظ

چال گونه

هر بار چشم به جمال خاندان مادری روشن می شه، خدا رو شکر گویانم که ما به طرف مادری نکشیدیم.
از طرفی هم خنده ام می گیره انگار خدا واسه خاندان مادری بنده حوصله صاف کاری نداشته... آخه از هر ده نفر، هفت نفر چال گونه دارن. :|
از نظر خیلی ها زیباست ولی من هیچ زیبایی درش نمی بینم. بیشتر یه جور... بخاطر چاله دار های خاندان مادری هم که شده، بماند. :))

۲۸ آبان ۰۰ ، ۱۰:۵۸
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
چهارشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۰، ۰۱:۳۲ ب.ظ

لطفا...

اَللهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ... لطفا.

۰۵ آبان ۰۰ ، ۱۳:۳۲
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
پنجشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۱ ب.ظ

او می رسد که باز هم دلتنگ (تر) کند مرا...

دوباره از راه رسید... فصل انار و لبو و کدو حلوایی، بارون های یهویی، چای دارچینی، گذاشتن برگ های رنگی جای نشانگر کتاب، خش خش برگ ها، عصر خوابیدن و توی تاریکی مطلق بیدار شدن، "ها" کردن شیشه پنجره و ماشین و شکلک کشیدن، غروب های زود رس، ذوق تیپ زدن پاییزی با پوشیدن ژاکت و زدن لاک های زرد و نارنجی و خردلی... پاییزه و مست شدن از عطر نارنگی و اون همه رنگی که هیچوقت تکراری نمی شه...
پاییز...
پاییز دلبر... حتی اگر همه نود تا غروبش دلگیر باشه هم همچنان قشنگه و دوست داشتنی اگررر حال دلت خوش باشه.
ولی وقتی دلتنگ باشی، دیگه هیچ ذوقی برای این قشنگی ها نداری و هر روزی از هر فصل و ماهی که باشه، حکم غروب های پاییزی رو داره دلتنگی های بی کران... مثل این یک سال غیبت اجباری که هیچی ازش نفهمیدم جز دلتنگی و شعاری بودن عده ای...
خدایا... جز تو کسی رو نداریم... إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللهِ... 🍃
‌‌‌‌
+ التماس دعا لطفا.

۰۱ مهر ۰۰ ، ۲۳:۵۱
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۰۸ ب.ظ

🍃💚🍃

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۰۸
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد