"...سبزند آرزو ها در برگ های زردم..."

مشخصات بلاگ
"...سبزند آرزو ها در برگ های زردم..."

☆☆☆☆☆☆☆
دلتنگ دیدگاه عزیز... 😔❤
☆☆☆☆☆☆☆
طبق ماده ۱۸۳۴۹۲ بخش نظرات زین پس غیر فعال است.


جمعه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۱۹ ق.ظ

دو سر برد

مامان زنگ می زنه و من در حالی که لپم رو از داخل گاز می گیرم می گم آره مامان جان، خوبم (!!) نگران نباش...
اون لحظه که حس می کنی از خوب بودن حالِت داره لبخند می زنه، می ارزه به دروغگو شدنت.
آره... گاهی باید به مامان ها دروغ گفت. هیچ اشکالی نداره و فکر می کنم گناه محسوب نمی شه.
آخه چه اشکالی داره با یه دروغ کوچولو که ضرری به کسی نمی رسونه، لبخند به لبشون بیاریم؟ لبخندی که قشنگیش همه درد و غمت رو می شوره و می بره :))
‌‌‌
+ خدا حفظ کنه همه پدر و مادر ها رو. و اونهایی که دیگه در قید حیات نیستن هم ان شاءالله با بانو فاطمه زهرا و مولا علی علیه السلام محشور بشن.

۰۰/۰۶/۲۶
‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد